با توجه به درخواست بسیاری از دوستان مبنی بر اطلاعات بیشتر در مورد ترجمه ی ماشینی در زبان فارسی و درخواست برخی از دوستان مبنی بر معرفی مقالات فارسی در این زمینه، من یک مقاله فارسی در این رابطه با نام ” انسان مترجم و ترجمة ماشيني: بررسي موردي مشكلات ماشين ترجمة انگليسي به فارسي «پديده»” از نشریه ی فصلنامه كتابداري و اطلاع رساني را در این قسمت آورده ام.
چكيده
هدف از نگارش اين مقاله آن بود تا دستكم بخشي از مشكلات ترجمه ماشيني، مشخص و ريشهيابي گردد. يافتهها حاكي از آن بود كه «پديده» در حال حاضر داراي مشكلات فراواني است كه ريشة آنها را در سه چيز ميتوان جستجو كرد: 1) نبود زبانشناسان مجرب در گروه برنامهنويسان؛ 2) نحوـ محوربودن تئوري زباني؛ 3) نبود قدرت تعقل و تفكر در ماشينهاي ترجمه. ضمناً مشخص گرديد كه مشكلات نوع اول را ميتوان با بهكارگيري نيروي متخصص رفع نمود. مشكلات نوع دوم با تجديدنظر در تئوري زباني و توجه به معنا قابل رفع است، اما- دستكم در شرايط كنوني- نميتوان قدرت تعقل و تفكر را به ماشين داد و بنابراين مشكلات مربوط به مورد 3 قابل حل نيستند. با وجود اين، نتيجهگيري شد كه براي ترجمة متون اينترنتي و حجم زيادي از اطلاعات، بويژه وقتي هدف درك كليات متن باشد، استفاده از ماشين به جاي انسان هم راحتتر است و هم سريعتر و معقولتر.
كليدواژهها: ماشين ترجمه، ترجمة ماشيني، ترجمة انساني، شيوة ميان زباني در ترجمة ماشيني، شيوة انتقال در ترجمة ماشيني، ماشين ترجمة «پديده»، ترجمة انگليسيـ فارسي
مقدمه
در آغاز اجازه دهيد ديدگاههاي مختلفي را كه دربارة بخش آغازين عنوان اين مقاله وجود دارد، باهم مرور كنيم. در يك نگاه كلي سه ديدگاه مختلف درخصوص عنوان اين مقاله هست: 1) طرفداران نظرية نبود تفاوت بين انسان مترجم و ماشين ترجمه، 2) طرفداران تفوق انسان مترجم بر ماشين ترجمه، و 3) طرفداران تفوق ماشين ترجمه بر انسان مترجم.
برخي از صاحبنظران بر اين باورند كه در ترجمه، بين انسان و ماشين تفاوت چنداني وجود ندارد. آنان ضمن اقرار به مشكلات موجود در كار ماشين ترجمه و قبول عملكرد ضعيف آن نسبت به عملكرد مترجمان متخصص، اظهار ميدارند كه در آينده ماشين ترجمه از عملكردي بهتر برخوردار خواهد شد و در توجيه ادعاي خود ميگويند كه در شرايط فعلي، رايانهها در انجام امور محاسباتي و رياضيات، نسبت به انسان از سرعت عمل بيشتري برخوردارند و به بيان ديگر انسان ابداً در اين زمينهها قادر نيست با ماشين رقابت كند. مثلاً تصور كنيد كه بخواهيم دو عدد 12394765 و 8945630 را در هم ضرب، حاصل را از 443954 كسر و نتيجه را بر 12459 تقسيم كنيم. مسلماً حتي با استفاده از كاغذ، انجام چنين كاري براي انسان چندين دقيقه بهطول خواهد انجاميد، درحالي كه تمام اين محاسبات را يك ماشين حساب ساده ميتواند با دقت لازم و تنها در چند ثانيه به انجام برساند. اين گروه از محققان، يادگيري رياضيات را دشوارتر از يادگيري زبان ميدانند و بر اين نكته تأكيد ميكنند كه در آيندهاي نزديك، رايانة جديدي را خلق خواهند نمود كه در امر ترجمه، پردازش اطلاعات و زبان از سرعت عمل و دقتي چون انسان برخوردار باشد.
طرفداران تفوق انسان مترجم بر ماشين ترجمه بر اين باورند كه چون عملكرد ذهن انسان با ماشين متفاوت است و ماشين از قدرت تصميمگيري و انتخابي كه انسان دارد، برخوردار نيست، هيچگاه نخواهد توانست بهتر از انسان يا حتي مانند انسان به ترجمه و امور مربوط به آن بپردازد.
طرفداران تفوق ماشين ترجمه بر انسان مترجم نيز بر اين باورند كه مشكلات ماشين ترجمه سالها پيش مرتفعشده و هماكنون اينگونه ماشينها در ترجمة متون مختلف ـ يا دستكم انواعي از آن ـ با مشكلي مواجه نيستند و در آيندهاي نزديك خواهند توانست بهتر از انسان به ترجمة متون مختلف بپردازند.
در اين مقاله و با ارائة مثالها و بحثهاي مختلف نشان خواهيم داد كه با توجه به پيشرفتهاي بهدست آمدة كنوني در علوم، ماشين قادر نيست مانند انسان به ترجمه بپردازد. توجه داشته باشيد كه اين گفته بدان معنان نيست كه ماشين قادر به ترجمه نيست، بلكه بر كيفيت پايينتر ترجمة ماشيني در مقايسه با ترجمة انساني تأكيد دارد.
….
نتيجهگيري
تعقل و تفكر اساس كار زبان انسان را تشكيل ميدهد و ماشين فاقد آن است.
ريشة مشكلات امروزي ماشينهاي ترجمه را بايد در سه چيز جستجو كرد:
1. برنامههاي نادرست كه به ماشين داده ميشود و بيشتر آنها ناشي از كماطلاعي يا بياطلاعي برنامهنويسان ميباشد. ضمناً ضروري است براي داشتن برنامههاي مناسب، در گروه برنامهنويسان، زبانشناسي مجرب نيز گنجانده شود تا با تحليل ساختارهاي مختلف زبان، الگوهاي مناسب را براي تهية برنامه در اختيار برنامهنويسان قرار دهد.
2. با ضعف موجود در تئوري زباني، طبيعي است كه نميتوان زبان را جداي از معنا بررسي كرد. حتي وقتي دربارة آواهاي زباني صحبت ميكنيم، به معنا نيازمنديم (مثلاً جفتهاي كمينه را براي تعيين واجهاي زبان بهكار ميبريم). بنابراين چنانچه تئوري زباني به گونهاي اصلاح گردد كه معنا را نيز لحاظ كند ميتوان بخش ديگري از مشكلات ماشينهاي ترجمه را حل كرد. البته انجام چنين كاري بسيار دشوار، اما شدني است.
3. اگر بتوانيم به شكلي فقدان چنين قدرتي را ـ يعني همان نعمتي را كه خدا به ما عطا كرده ـ در اختيار ماشين قرار دهيم، (كه البته دستيابي به اين هدف بسيار بعيد به نظر ميرسد) مشكلات ماشينهاي ترجمه را ميتوان رفع نمود. بنابراين بايد انتظار داشته باشيم كه با توجه به دانش كنوني بشر، حتي در صورتي كه مشكلات دستة اول و دوم رفع گردند، مشكلات دستة سوم به قوت خود باقي بمانند.
سؤالي كه در اينجا ميتوان مطرح كرد آن است كه اگر به فرض بتوانيم چنين قدرتي را به ماشين بدهيم آيا خواهيم توانست هروقت كه بخواهيم آن را از ماشين بازپس بگيريم؟ يا از ماشين بخواهيم كه برخلاف ميل و ارادة خود (كه به خاطر داشتن قدرت تعقل، پيدا نموده) هر كاري را كه ما بخواهيم، به انجام برساند؟ چنين وضعيتي را «رابينسون» (Robinson, Douglas, 1992) به خوبي به تصوير كشيده است. او مينويسد: اگر ماشين ترجمه بتواند مثل انسان ترجمه كند و از قدرت تعقل و تفكر برخوردار باشد، آيا ترجيح نخواهد داد صبح كه از خواب برميخيزد، به جاي ترجمة متن تجاري يا … پاي تلويزيون بنشيند و فيلم چارلي را تماشا كند؟!».
برای دریافت کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک نمایید.